بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| شهید محمد
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، کتاب «اکیپ حاج هادی» به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی، بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده و انتشارات «نشر شاهد» آن را در نوبت اول در 1000 جلد در قطع رقعی به چاپ رسانده است. قیمت این کتاب در سال 1391 چاپ اول 15000 تومان بوده است.
بُرشی از متن کتاب را در ادامه میخوانیم:
این روایت از محمد نائینی محمدی
پس از بهبودی نسبی، دلم بدجوری هوای جبهه را کرد. از این که موقع اعزام نیروها روی ویلچر بنشینی و یا با دوتا اعصا گوشه خیابان بایستی و نظارهگر رژه همرزمانت باشی و با چشمهای حسرد آلود آنها را بدرقه کتی و خودت بمانی، احساس پوچی نمیکنی؟ یک روز بالاخره تاب و تحملم مرا از کف داده و موضوع رفتن به جبهه را با حاج هادی در میان گذاشتم.
حاجی گفت:
تو دینت را ادا کردهای بهتر از همین جا بمانی و در جمع آوری کمکهای مردمی همکاری کنی. اجرا این کار کمتر از حضور در جبههها نیست.
آن هجده گلولهای که به بدنم اصابت کرد، نتوانست مرا از پای درآورد اما یقین دارم غصه نرفتن به جبهه مرا دق مرگ خواهد کرد.
خلاصه، حاج هادی که راضی شد، دل پدر و مادرم نیز نرم گردید.
پدرم بهرغم نگرانیهایش روی نظر حاج هادی حرفی نیاورد.
روز اعزام فرارسید، حاج اسدالله جنیدی، برادر حاج هادی تا مرا دید متعجب شد و گفت:
باز هم که تو! ببینم رود کم نشد!؟
گفتم:
ای کاش میدانستی که آتش شوق حضور در جبههها چگونه در وجودم زبانه میکشد.
لبخندی زد و مرا در آغوش گرفت و پیشانیام را بوسید و گفت:
خوش آمدی، شهید محمد!
از این روز به بعد معروف شدم به شهید محمد. و به یاری خدا تا آخر جنگ ۱۳ بار دیگر توفیق حضور در جبههها را پیدا کردم.
انتهای پیام/